وبلاگ شخصی که عنوان ندارد

روزمرگی که خزه، تراوشات ذهنی یک انسان

پست چهارم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/4/24 17:49 ·

خب تب و تاب اولیه فروکش کرد.( در عرض 5 دقیقه) هیچ هدفی برای اینجا ندارم. حتی فکر نکنم به کسی فردا روزی نشانش دهم یا حتی معیار نزدیکی قرار بدهم برای ارائه اینجا به کسی.

منت بگذارم که آی مردم اگه من بتون آدرس اینجا رو دادم خیلی دوسدون میدارم. قدرمو بدونین بم محبت کنین چون بتون محبت کردم و این داستانا. این چیزا خبری نیست. البته چیزیه که فعلا قولشو دارم میدم. اندک سابقه ای خراب دارم که خودمو به خودم بی اعتماد میکنه سر این قولا.

اینکه کی شروع میکنم و دقیق شرح حال بدم از خودم که کی ام و چیکار میکنم و این داستانا؟ معلوم نیست. شاید امشب، شاید فردا، شاید هفته دیگه، شاید اصن برم و دیگه برنگردم خدارو چه دیدی

ته مطلبو بگم زور میزنم رودروایسی نکنم اول همه با خودم. خودسانسوری دارم موقع نوشتن و همیشه یه مدلی نشون میدم که ملت خوششون بیاد. این رقت انگیزه. یه عزیزی گفت هم من تلاش برای مستقل شدن میکنم و هم علاقه به دیده شدن دارم. این دوتا در تضاده و همین تضاد اضطراب ایجاد میکنه توم. اضطراب که پیش میاد بدنمو، اعصابم و کل زندگیمو بهم میریزونه. جدنی همینه. 

یعنی عالیه رویه نوشتنم:) همش میام با حالت ادبی شروع کنم تهش میرسم به جملاتی که کلمه "جدنی" توشه.

پست بعدی طولانی و در مورد خودم و شرح حال اول زندگی خواهد بود و عنوان پست نخواهد داشت

تمامی مشکلاتی که پست قبل گفتم حل شد:) با تشکر از کریم جانبخش سفیدکمر

جدی دلمم میخاد طنزش کنما :)))))) ولی زوده بذار خالی و خالی که شدم نمک هم قاطیش میکنم.

به رسم ادب

به امید خدا

پست سوم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/4/24 17:26 ·

حالا ما عین چارپای تیتاپ خورده، ذوق و ذوق داخل این سایت تابیدن که ببینیم نوشتن این دو پست آجر از کجای دنیا جابجا کرده. فهمیدیم که جابجا نکرده تازه چندچیز دیگه هم فهمیدیم

اینجا اول کار ایمیل خواستن حالا کل زار وزندگیمون رو همه میبینن که :)

تم هم اومدم بذارم دیدم هیچ کدوم قد این تم عادی خودش خوب نیس اون پست اولم باید پاک کنم تا تایپ این تموم شد

فعلا این پستای اوله ذوق دارم سه چار خط مینویسم سریع پست میکنم. بعید میدونم عمری باشه و ذوقی در ادامه بازم اینکارو کنم

خیره ایشالا 

به رسم ادب

امید به خدا

پست دوم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/4/24 17:11 ·

خوبی اینجا این است که کنتور نمی اندازد. همین الان با خودم فکر کردم بعده ها نگاه میکنم و میگویم چه ناشیانه پست گذاشتم. خودم جواب خودم را دادم و الان در همین راستا دارم پست بعدی را میگذارم که به خودآینده ام بگویم: مردک نیم ساعت هم نیست سایت را پیدا کرده ای، انتظار قالب سایت داری از خودت؟

از الان بگویم لحنم با خودم تا اطلاع ثانوی خوب نخواهد بود. خشم دارم. الهی شکر تحت کنترل است اما باید کم کم خالی شود یا با آن کنار آمد اما بهرحال فعلا دارمش

پست اول

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/4/24 17:07 ·

امروز 24/4/1403 در پی گشت و گذار برای ساخت سایتی برای ایده ای که در سر دارم به این وبلاگ رسیدم. این که ایده چه بود بماند، شاید فردا روزی به سراغش رفتم. چیزی که اهمیت دارد این است که ساختن و داشتن وبلاگ شخصی خودم که از دوران نوجوانی همراهم بود دوباره فوران کرد.

این بار اما فرق میکند. مطلب دارم، حرف دارم، ناراحتی دارم، شادی دارم و خیلی چیز های دیگر که شاید تنها راه خالی کردنشان تایپ در این جا باشد. هم اکنون در بیمارستان امام تهران قرار دارم ساعت هنوز 6 نشده و من استارت این پروژه خودتخلیه گری را میزنم

به قول یکی از اساتید که گفت امیدتان به آینده نباشد، امیدتان فقط به خدا باشد

به رسم ادب

امید به خدا