وبلاگ شخصی که عنوان ندارد

روزمرگی که خزه، تراوشات ذهنی یک انسان

پست شانزدهم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/5/28 19:45 ·

این روز ها وبلاگ از یک جا برای منبر رفتن من، تبدیل به یک مکان برای ناله و ناراحتی من شده. چیزی که امروز خبری ازش نیست و در حال حاضر اومدم اعتراف کنم که جملات کلیشه ای بهترین راهکار ها هستش اگه درست بهش عمل کنید. در هر زمینه ای. یعنی در هر راهکاری و مشکلی بگردید و تیپیک ترین جوابا و راهکارها رو پیدا کنید، احتمالا مسیر از همون میگذره.

به رسم ادب

به امید خدا

پست پانزدهم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/5/26 20:25 ·

بعد از سه هفته پای این نامه نویسی ها به خودم نشستم. امروز یاداوری ناراحت کننده ای برای من بود و نمیدونم میتونم بگمش یا نه. انگتر دارم برمیگردم به ارزش ها و چارچوب های ده سال پیشم. خوب یا بدشو نمیدونم اما ناراحتم که داخل اونا نیستم. وضعیت درسی فاجعه، کارای فوق برنامه بی ثمر و منی که شرایط برام مهیاست و حتی روم نمیشه گردن کسی یا چیزی بندازم. واقعا نمیدونم باید چه کنم با این وضعیت و خودم. هیچی ندارم بگم. زبان قاصر است و کار زیاد و رمق کم

یا علی مدد

پست چهاردهم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/5/8 20:04 ·

آقا سینا دارن با تلفن حرف میزنن و ما به این فکر افتادیم اینجا پست بگذاریم این قسمت اول بقیشو ادیت خواهیم زد

ادیت: تلفنش تموم شد و چشم روزگار نزنم شرایط بر وفق مراد است. اینجانب فردا اولین کشیک تاریخ خویش را خواهم رفت و سرویس غیور عفونی را کن فیکون خواهم کرد. دستمایه شوخی است که اینجا بدون فکر و سنتز کلی مینویسم و در مورد قلب 50 کلمه به ذهنم نمیرسه. نه که نرسه ولی برسه هم سختگیرم پاش. اینجا به یه ورم نیس چی مینویسم با عرض پوزشا. پس فردا امتحان اخلاق و درگیری کار های المپیاد. کاملا بی ربط یادم اومد سینا رو دوسش دارم بچه گل و پاکیه. خلاصه همین.

به رسم ادب

به امید خدا

 

پست سیزدهم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/5/6 22:06 ·

آقا ما حالا میخوایم کار نداشته باشیم موضوع واسه حرف زدن هی میزنه به سر آدم. الان دیدم مادرجان دارن اوشین میبینن مادربزرگش میگه من آرزو دارم قبل مرگم عروسی فلانی رو ببینم. حالا ما خودمون دم موت نبودیم ولی رو کاغذ، از دور که نگاهمیکنیم و یه ذره هم چاشنی بیرحمی که قاطیش کنیم، حرف عجیبیه حاجی. جدا چرا دم موت آدم آرزوت عروسی فلانیه. خودت حالا خیلی خیر دیدی از عروسیت میخای ببینی اونم درست شد؟ یعنی نمیخام عروسی رو نهی کنما مشکلم با درخواست دم موته :))

شما خودت پزشک شو از پزشکی به همه جا بر بعد دم موتت بگو آرزوم اینه نوه‌مو با روپوش سفید ببینم ولی اخه یه ذره خواهشا دم موت معقول درخواست کنین من طلبکار میشم:)

به رسم ادب

به امید خدا

پست دوازدهم

Doctor B Doctor B Doctor B · 1403/5/6 20:44 ·

اوضاع به کام نیست اما حال دلمان خوب است. علت را نمیدانیم و نیازی هم نیست به دانستنش. تا وقتی حال خوب است دیگر چه نیازی به علتش است. پیشنهاد ساخت وبلاگی دیگر با یکی از رفقا را مطرح کردیم که مقدماتش را میچینیم در روز های آتی انشااله. امتحان امروز را خوب دادیم و فردا به علت برودت هوا تعطیل  شده و رزیدنت محترم قر آمده است و پیام گذاشته که شما بیایید حتما. حق دارد بنده خدا نباشیم مریض از دست میرود با این حجم از تعهد کاری پایین سرویس محترم عفونی. آدم بعضی وقت ها میماند. غر بزند که چرا این ها اینجوری اند، چهار روز دیگر همین صحبت هارا پشت سر خودش میکنند. غر نزند، دق میکند از دست این جماعت خودشیفته. در حال حاضر ما به مریض های خودمان برسیم و کار های پژوهشی خودمان را انجام دهیم بس است. بقیه را خودشان هندل کنند که امسال سال شل گرفتن است. دیگر جمله به ذهن نمی آید که بیاید هم ارتباطی با بقیه جملات ندارد.

به رسم ادب

به امید خدا